می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
باور کن که نیازی نیست
به یاد کسی که نیست ……
اولش ترسناک ، بعد دردناک ، و بعد آزاد و رها و شاد ………..
فراموش می کنم!
ما شمع غمیم شعله نداریم ، آواز تنیم خانه نداریم
باور به خدا کن که همیشه جز دوری تو غصه نداریم
حلالم کن اگر دوری اگر دورم ، اگر با گریه می خندم
حلالم کن که مجبورم نگو عادت کنم بی تو که می دونی نمی تونم
که می دونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را
که هر عضوی به درد آید به جایش دیده میگرید
هر کس که گفت بهر تو مردم دروغ گفت
من راست گفتم که برای تو زنده ام
غربت آن نیست که تنها باشی ، فارغ از فتنه فردا باشی
غربت آن است که چون قطره ی آب در پی دریا باشی
غربت آن است که مثل من و دل در میان همه کس یکه و تنها باشی
بالا رفتیم بوق بود
پایین اومدویم دوغ بود
قصه ما دروغ بود
این چنین است پایان عاشقانه های امروزی
برای همه خوب باش
آنکه فهمید همیشه کنارت وبه یادت خواهد بود
و آن کس که نفهمید
روزی دلش برای تمام خوبی هایت تنگ میشود